چه بلایی سر خانمها میاد اگه همسرشون برنامه نویس باشه!!!
شوهر: سلام،من Log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر: Bad command or File name
زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم!
شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel
زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: Sharing Violation, Access Denied
زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.
شوهر: Data Type Mismatch
زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: By Default
زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.
شوهر: Hard Disk Full
زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟
شوهر: Unknown Virus Detected
زن: خب مادرم چی؟
شوهر: Unrecoverable Error
زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر: The only User with Write Permission
زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر: Too Many Parameters
زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.
شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed
زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!
شوهر: Close all Programs and Logout for another User
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.
شوهر:
Its now Safe to Turn off your Computer:D
نامه رییس کار گزینی یک اداره به یک کارمند خانم از همان اداره
به: ژولیت
شماره نامه: 1238765
موضوع : درخواست عشق
خانم ژولیت عزیز،
بسیار خرسندم که به آگاهی شما برسانم که اینجانب از تاریخ شنبه 14 اکتبر به عشق شما گرفتار شده ام
پیرو ملاقاتی که با هم در تاریخ 13 اکتبر در ساعت 3 بعد از ظهر داشتیم... من خودم را به عنوان یک عاشق سینه چاک به شما تقدیم می نمایم.
این علاقه نخست به مدت سه ماه به طور آزمایشی خواهد بود و به شرط سازش و تفاهم به صورت عشق دائم در خواهد آمد.
البته پس از تکمیل دوره آزمایشی،. به صورت کارآموزی قابل ادامه خواهد بود و انجام و ارائه ارزیابی این طرح منوط به ترفیع مقام از عاشق بودن به همسر بودن می باشد.
تمامی هزینه های متحمل شده برای خوردن قهوه و رفتن به گردش از ابتدا به طور مساوی به عهده هر دو طرف می باشد .
لهذا بسته به ح سن خلق شما، شاید من سهم بیشتری از هزینه ها را به عهده بگیرم و مسلما من به اندازه کافی بلند نظر خواهم بود که بخشی از مخارجی که به حساب شما است را تامین کنم.
بدین وسیله تقاضا می کنم ظرف مدت 30 روز از دریافت این نامه نسبت به ارسال پاسخ مقتضی اقدام فرمایید. در غیر این صورت این درخواست خود به خود و بدون اخطار لغو خواهد گردید و اینجانب شخص دیگری را مد نظر قرار خواهم داد.
بسیار مشعوف خواهم شد در صورتی که خود مایل به قبول این پیشنهاد نیستید این نامه را برای خواهر خود ارسال نمایید.
با بهترین آرزوها برای شما
پیشاپیش از شما سپاسگزارم
ارادتمند
رومئو، مدیر کار گزینی
اس ام اس عاشقانه و عارفانه 58
ما همیشه کارهای احمقانه رو که انجام دادیم به نام تجربه به رخ دیگران می کشیم
تو دنیا آدمای زیادی رو تختهای دو نفره می خوابن اما قشنگتر اینه که بعضی آدما روی تختهای یک نفره به یاد هم بیدارن.
در دایره عشق اگر باران بلا بارید، عاشق آن است که از دایره بیرون نرود . . .
ارزش بودنت را همیشه از اندیشه یک لحظه نبودنت میشه فهمید
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
ساحل دلتو بسپار به خدا خودش قشنگترین قایقو واست میفرسته
هر وقت من کلید موفقیت رو پیدا میکنم، یه نفر قفل رو عوض میکنه
تجربه، شانه ای ست، که طبیعت وقتی به ما می دهد که کچل شده ای
خواهش میکنم:بی حوصلگی هایم را ببخش,بداخلاقی هایم را فراموش کن،بی اعتنایی هایم را جدی نگیر،در عوض من هم تورا می بخشم که مسبب همه ی اینهایی
کاش میشد قصد رفتن را وقت گفتن بی صدا تغییر داد ,,کاش میشد سرنوشت خویش
را خود نوشت و بر سر تقدیر داد
چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست .
می دانی چرا دوستت داشتم ؟؟ چون در ان زمان مترسکی بیش نبودم که به دوستی با کلاغ هم رضایت داشت
اگه یه روز یکی دستتو گرفت دلت لرزید، عجله نکن روزی با دلت کاری میکنه که دستات بلرزه
زخم که میخوری , مزه مزه اش کن ..
حتما نمکش اشناست .
اس ام اس عاشقانه و عارفانه 57
می دانم
روزی خواهد رسید
همچنان که در آغوش کسی خفته ای
بیاد من ستاره ها را میشماری
تا آرام شوی
قبل از اینکه به کسی بگی دوست دارم ، خوب فکراتو بکن چون شاید چراغی در دلش روشن کنی که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد . .
در دریای زندگی ،همیشه موجی هست که با اون میتونیم به ساحل خوشبختی برسیم
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یک دیگــرنگــــاه کنیم
روز اول اتفاقی دیدمت ..... روز دوم الکی چشم به چشت افتاد .....
هفته بعد دزدکی نگاهت کردم..... ماه بعد شانسی به دلم نشستی .....
حالا سالهاست که یواشکی دوست دارم....
بی هراس از هر منطقی تو را می پرستم,تمام وسعت باورم را در گنگ ترین زوایای وجودت جای خواهم داد.تنم را به تنگنای مقبره ها خواهم سپرد.بادبانت بالا ,سکانت در دست , دریایت خواهم شد.
یادت را جا گذاشتی
نمی خواهم عمری به این امید باشم که برای بردنش برمی گردی
یکبار با « تو » و هزار بار « تنها » این مسیر را رد شده ام و
هزار بار خاطره ی آن یکبار را با خودم دوره کرده ام
یک روزی برایت گفتم مرا چقدر دوستم داری ؟
گفتی از اینجا تا خدای مهربان
خیلی خوشحال شدم ،
اما الان یادم امد که برایم می گفتی خداوند از همه چی برایت نزدیک تراست
پارسال زیر بارون راه می رفتم امسال اون و با یکی دیگه زیر بارون اشکهام دیدم شاید بارون پارسال اشکهای کسه دیگه ای بود...!
بغض بزرگترین نوع اعتراضه ، اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست ، التماسه
چه ساده بودم ... وقتی می پنداشتم ترکیدن بادکنک صورتی ام ، ناگوار ترین حادثه ی عالم است!!!
عمری گذشت تا باورمان شد ... آنچه را که باد می برد ما بودیم ... نه خاطرات ما ......
راه و رسم دوست داشتن هرچیز این است که احتمال از دست دادنش را بپذیری.
کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد... مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد
جملات زیبا و خواندنی از بزرگان
دقایقی را که به عیب جویی دیگران می گذرانیم، اگر صرف اندیشیدن به عیبهای خود کنیم، فایده های زیادی می بریم که کوچکترین آن خودشناسی است.((؟))
شخص غایب همیشه مورد سرزنش است.((مثل لهستانی))
مردم حتی زمانی هم که از شما می خواهند معایب شان را آشکارا به آنها بگویید، انتظار ستایش و تحسین دارند.((ویلیام سامرست موام))
مردم را در غیب همان گوی که در [ پیش ] روی توانی گفت.((خواجه عبدا... انصاری))
مشکل ترین کارها این است که انسان خود را بشناسد و آسانترین کارها این است که از دیگران عیب جویی کند.((لردآویبوری))
وقتی مردم از کسی تعریف می کنند کمتر کسی باور می کند، ولی وقتی که از کسی بدگویی می کنند همه باورشان می شود.((؟))
اگر ما دیگران را در سختیها و گرفتاریها دلداری دهیم، خود نیز آرام می شویم.((آبراهام لینکلن))
موفق ترین مدیران کسانی هستند که تا وقتی " کهنه " خوب است از آن استفاده می کنند و به محض اینکه " نو " بهتر شد آن را در اختیار می گیرند.((رابرت وندرپول))
آن کس که از اول می داند به کجا می رود، خیلی دور نخواهد رفت.((ناپلئون بناپارت))
اسارت و بندگی مردم به خود آنها و میزان تحمل رنج و قبول فداکاری شان بستگی دارد.((گاندی))
تو می کوشی که آسوده تر باشی، من می کوشم که دیگران آسوده تر از من باشند.((سعید نفیسی))
خود را قربانی کنیم بهتر است که دیگران را.((گاندی))
رَد راستی، رَد خویشتن است.((اُرد بزرگ))
گمان مبر که دیگران تو را به آرمانت خواهند رساند.((اُرد بزرگ))
پس از جنگ
سربازی که پس از جنگ ,ویتنام میخواست به خانه برگردد ؛ در تماس تلفنی خود از سانفرانسیسکو به والدینش گفت:
« پدر و مادر عزیزم ؛ جنگ تمام شده و من میخواهم به خانه باز گردم؛ولی خواهشی از شما دارم.دوستی دارم که مایلم او را به خانه بیاورم»
والدین او در پاسخ گفتند:ما با کمال میل مشتاقیم که اورا ملاقات کنیم.
پسر ادامه داد: «ولی لازم است موضوعی را در مورد او بدانید. او در جنگ به شدت آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست و یک پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد. بنابر این میخواهم اجازه دهید که او با ما زندگی کند.»
والدین گفتند: پسر عزیزم شنیدن این موضوع برای ما بسیار تاسف بار است ؛ شاید بتوانیم به او کمک کنیم که جایی برای زندگی پیدا کند.
پسر گفت:« نه ؛ من میخواهم او با ما زندگی کند.»
والدین گفتند: تو متوجه نیستی. فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهدشد.ما فقط مسئول زندگی خودمان هستیم و نمیتوانیم اجازه دهیم مشکل فرددیگری زندگی ما را دچار اختلال کند. بهتر است به خانه باز گردی و او رافراموش کنی.دوستت راهی برای ادامه زندگی خواهد یافت.
در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و والدین او دیگر چیزی نشنیدند.چند روز بعد پلیس سانفرانسیسکو به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته است که مشکوک به خودکشی می باشد.پدر و مادر سراسیمه به سمت سانفرانسیسکو مراجعه کردند وبرای شناسایی جسد به پزشکی قانونی رفتند.آنها فرزند را شناختند و به موضوعی پی بردند که تصورش را هم نمیکردند.
فرزند آنها فقط یک دست و یک پا داشت
اس ام اس عاشقانه و عارفانه 56
دیروز به رسم عاشقی خندیدم دیروز به چشمان تو دل بخشیدم امروز من و درد و دوری و تنهایی عمری ز همین حادثه می ترسیدم
اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند
دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره
من می بافم ... تو می بافی ... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم ، تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ...
امروز دلتنگ این نیستم که چرا دوست نمیداریم، دلواپس فردایی ام که بازمیگردی و نیستم
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند ، همین که باران بند امد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند !!!
یک دست من صدا دارد وقتی با سیلی صورتم راسرخ نگه میدارم تارقیب رنگ زرد رخساره را نبیند
خدایا نادانی دیروز شادی امروز را از من گرفت نادانی امروز را از من بگیر تا شادی فردا را از من نگیرد
با گفتن یک \"عزیزم جایت خالی ست\" نه جای من پر می شود و نه از عمق شادیهایت کمتر! فقط... دل خوش میشوم که هنوز، بود و نبودم برایت مهم است
خستهام در همه جای این زمین همنفسم کسی نبود زمین دیار غربت است از این دیار خستهام کشیده سرنوشت من به دفترم خط عزا از آن خطی که او نوشت به یادگار خستهام به گرد خویش گشتهام سوار این چرخ و فلک بس است تکرار ملال ز روزگار خستهام
کاغذی به سپیدی برف گفت : ترجیح میدهم بسوزم تا اینکه موجودی سیاه و کثیف مرا لمس کند . شیشه مرکب و مداد رنگی ها ، آنچه کاغذ گفت را شنیدند و به او نزدیک نشدند ... کاغذ ، سپید باقی ماند .... پاک و تمیز برای همیشه.... خالی و پوچ...
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟
مردم گریه میکنند.
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند.
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند
جلوی من قدم برندار، شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش
نامه بابی به خدا